تبشبش

«لغت نامه دهخدا»

[تَ بَ بُ] (ع مص) تبشبش بکسی؛ مؤانست و مواصلت با او. (از اقرب الموارد) (المنجد). شادمان و تازه روی شدن به وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || تبشبش خدا بکسی؛ اکرام اوست. (از اقرب الموارد). و منه «تبشبش الله به کما یتبشبش الرجل بغائبهم اذا قدم علیهم». (از اقرب الموارد). تبشبش از جناب باریتعالی بمعنی رضا و اکرام است، منه الحدیث: لایوطن الرجل المساجد للصلوه الا تبشبش الله به کما یتبشبش اهل البیت بغائبهم. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر