«لغت نامه دهخدا»
[تَ کَ دَ] (مص مرکب)تبعید. نفی بلد کردن. اخراج بلد کردن. کسی را جلای مکان یا وطن فرمودن. || (اصطلاح حقوقی) نوعی مجازات، چنانکه کسی را بنا بدستور محاکم دادگستری و یا سایر مراجع صلاحیت دار از شهر یا ناحیه ای اخراج کردن و یا شخص محکوم را مجبور ساختن که در محل خاصی در مدت محدودی سکونت اختیار کند.