«لغت نامه دهخدا»
[تَ رَ / تَ تَ] (اِ) تتربوه. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). تتره. (انجمن آرا) (آنندراج). ظرافت و سخره و لاغ. (فرهنگ جهانگیری). ظرافت و لاغ و مسخرگی. (برهان) (فرهنگ نظام) (آنندراج) (انجمن آرا). ظرافت و لاغ. (فرهنگ رشیدی). سخره و لاغ. (شرفنامهء منیری). لاغ و تمسخر. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 289 ب). ظرافت و زیبائی و لطافت و لاغ و مسخرگی. (فرهنگ نظام) : لیکن نه بازگردم از شر دشمنان کاندر خور تماخره و تتربو شوم.سوزنی. رجوع به تتربوه و تتره شود.