تجا

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ص) تند و تیز. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). برنده. (ناظم الاطباء). تجا و تجار و تجاره هر سه لغت بالفتح؛ تندوتیز. (فرهنگ رشیدی). در طبری؛ تج(1) (تند و تیز). «نصاب طبری» مازندرانی کنونی تیج(2)همریشهء تیز «واژنامه 199» گیلکی تیج. (حاشیهء برهان چ معین). || (نف) تند و تیز رونده. (فرهنگ نظام). در فرهنگ از زند بمعنی رونده آورده. (فرهنگ رشیدی) :
بر در بارگه رفعت او بدر منیر
یک الاغیست که از راه تجا می آید.
شرف شفروه (از فرهنگ رشیدی).
|| (اِ) در اکثر فرهنگها کره اسبی که زین نکرده باشند و ستاغ نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). کره اسبی که هنوز زین نشده. لفظ مذکور مخفف تجار است. (فرهنگ نظام). ریشهء این لفظ در سانسکریت تچ موجود است و در زبان ولایتی مازندران هم لفظ بهمان معنی هست. (فرهنگ نظام). رجوع به تجار و تجاره شود.
(1) - tej.
(2) - tij.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر