تجانب

«لغت نامه دهخدا»

[تَ نُ] (ع مص) دور شدن از کسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجنب. (زوزنی). دور شدن. (آنندراج) (فرهنگ نظام): بعد از الحاح و تجانب، اوکتای نیز امتثال فرمان پدر و اشارت برادران و عمال را التزام واجب شمرد. (جهانگشای جوینی). || جنب شدن. (فرهنگ نظام).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر