«لغت نامه دهخدا»
[تَ جَبْ بُ] (ع مص) بکوه درآمدن. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). داخل شدن در کوه. (شرح قاموس). || جمع شدن خاک. (از قطر المحیط). || تمام گرفتن آنچه نزد کسی بود. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).