«لغت نامه دهخدا»
[تَ جَ جُ] (ع مص) دراز کشیدن با تمکن و استرخا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سست شدن مرد. (از قطر المحیط). || جماع کردن با جاریهء خود. (از قطر المحیط) (منتهی الارب). گاییدن کنیزک خود را. (ناظم الاطباء). || فروهشتن شب تاریکی خود را. (از قطر المحیط) (آنندراج) (ناظم الاطباء).