تجذیر

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ع مص) از بن برکندن. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بریدن و از بیخ کندن. (ناظم الاطباء). || تجذیر عددی؛ بدست آوردن جذر آن(1). (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به جذر شود.
(1) - در ناظم الاطباء: ضرب کردن عددی را در نفس خود «؟»
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر