«لغت نامه دهخدا»
[تَ یَ] (ع مص) تجزیه: هیچ صاحب حزم و صافی عزم، بتفرقت ارواح و تجزیت ابدان و اشباح راضی نشود و با خصم جان بجان بکوشد. (سندبادنامه چ احمد آتش ص324). رجوع به تجزیه شود.