تحامی

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ع مص) نگاهداری مردم خویشتن را از کسی و پرهیز کردن از وی. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). تحامی مردم کسی را؛ نگاه داشتن خود را از وی و اجتناب کردن و دوری جستن از او. (از قطر المحیط): تحاماه الناسُ تحامیاً؛ نگاه داشتند خویش را از وی و پرهیز جستند او را. و منه: یُتَحامی کما یُتَحامی الاجرب. (از اقرب الموارد).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر