«لغت نامه دهخدا»
[تَ] (ع اِ) جِ تحیه و تحیت. (اقرب الموارد) (قطر المحیط): ان السائرین الذین یقرعون ابواب غرفات النور مخلصین صابرین یتلقاهم ملائکه الله، مشرقین یحیونهم بتحایاالملوک... (حکمت اشراق صص 244 - 245). و رجوع به تحیه شود.