«لغت نامه دهخدا»
[تَ حَدْ دُ] (ع مص) به نشیب فرودآمدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). فرودآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تحدر از کوه؛ فرودآمدن از آن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تحدر اشک از چشم؛ فرودویدن آن. (از منتهی الارب): اری ام عمرو دمعها قد تحدراً؛ ای تنزل. (اقرب الموارد). || ریختن باران از ابر. (از منتهی الارب).