تحدی

«لغت نامه دهخدا»

[تَ حَدْ دی] (ع مص) قصد و آهنگ چیزی کردن. || برابری کردن در کاری و پیش خواندن خصم را و غلبه جستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). از کسی درخواستن تا با تو برابری کند در کاری تا عجز او ظاهر شود و برابری در نبرد کردن. (تاج المصادر بیهقی). از کسی درخواستن تا با تو برابری کند. (زوزنی). معارضه کردن و پیش خواندن خصم را و غلبه جستن بر او. (آنندراج) (فرهنگ نظام).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر