تحرم

«لغت نامه دهخدا»

[تَ حَرْ رُ] (ع مص) حرمت جستن به صحبت کسی. (تاج المصادر بیهقی). حرمت صحبت با کسی جستن. (زوزنی): تحرم منه بحرمته؛ حرمت جست به صحبت وی و پناه گرفت. (منتهی الارب). تمنع و تحمی بذمه. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). و در اساس آرد: تحرم فلان بفلان؛ با وی معاشرت کرد و احترام میان ایشان محکم شد. (از اقرب الموارد).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر