«فرهنگ معین»
"(سَ) [ په. ] ۱- (ص.) وقار، اعتبار. ۲- (ق) آهستگی، آرامش. ۳- نام عمومی مواد کانی است که به طور طبیعی به یکدیگر چسبیده و متراکم شدهاست و در نتیجه توده نسبتاً سفتی را به وجود آوردهاست. ۴- وزنهای جهت سنجش سنگینی. ۵- دو قطعه سنگ به ابعاد کوچک تر از سنگ آسیاب با حلقهای در میان آنها که زورخانه کاران به پشت خوابند و حلقهها را به دست گیرند و سنگها را بالا و پایین برند. ؛از ~چشمه تراشیدن کنایه از: کار بیهوده انجام دادن. ؛ ~ُ سبو کردن کنایه از: متضاد بودن، ناساز بودن. ؛~ کسی را به سینه زدن کنایه از: طرفداری و دلسوزی کردن از کسی بیش از خود او. ؛ ~مفت گنجشگ مفت کنایه از:استفاده از فرصتهای مناسب."