روزی دو نفر به خواستگاری دختر پادشاه می روند.
پادشاه به هر کدام از آنها یک اسب می دهد به یکی اسب سفید به یکی اسب سیاه و می گوید هر کدام که دیرتر به خط پایان برسد دخترم را به او می دهم.
بعد از چند ساعت بی حرکت ماندن هر دو خواستگار به سرعت سوار اسب ها شده و به طرف خط پایان می تازند.
چرا؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ معما
آنها پس از کمی درنگ به این نتیجه می رسند که بدون مسابقه دادن هیچ گاه به دختر پادشاه نمی رسند بنابراین اسب های خود را با هم عوض کرده و مسابقه را به شکل عادی ادامه می دهند و هرکس برنده شد یعنی اسب طرف دیگر زود تر رسید و دختر پادشاه مال او می شود.