«لغت نامه دهخدا»
[خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) آشامیدن آب : هرچند خلنده ست چو همسایهء خرماست بر شاخ چو خرماش همی آب خورَد خار. ناصرخسرو. - در یک آب خوردن؛ در لحظه ای. در مدتی سخت کوتاه.