آشدار

«لغت نامه دهخدا»

(نف مرکب) (از: آش، لعابی که بر روی ظروف سفالین و فلزین دهند + دار، مخفف دارنده) لعابدار :
صحن کاشی کاریش را گاه لنگر فوته بین
هرکه را باشد تمنا سیر صحن آشدار.اشرف.
ز کاشی پرده و چینی سقرلات
ز صحن آشدار و طاس گجرات.اشرف.
|| آهاردار.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر