اجرار

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) کفانیدن زبان شتربچه تا شیر نخورد. (منتهی الارب). بچه شتر را زبان شکافتن تا شیر نخورد. || قرض را تأخیر کردن. دیرتر ستاندن دین. مهلت دادن در ادای دین: اجرّه الدین. (منتهی الارب). || تبعیت کردن در سرور و اغانی: اجرّ فلاناً اغانیه. (منتهی الارب). || نیزه در نیزه زده گذاشتن. نیزه در مطعون بگذاشتن. (زوزنی) (تاج المصادر): اجرّه؛ نیزه زد و گذاشت آن را در زخم که می کشد آنرا. (منتهی الارب). || نشخوار کردن شتر. || اجرّه رَسنه؛ بگذاشت او را تا هرچه خواهد کند. (منتهی الارب). افسار کسی را بسر خود او زدن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر