آفتاب گیر

«لغت نامه دهخدا»

(نف مرکب) آنجا که هر روز آفتاب در آن تابد. || (اِ مرکب) سایبان. چتر. سپر با دسته که بر سر پادشاهان چون سایبان داشتندی :
ز روی قدر جز آن آفتاب گیر که زد
تپانچه بر رخ خورشید ساعتی صد بار؟
بدیعی سمرقندی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر