«لغت نامه دهخدا»
(نف مرکب) آنجا که هر روز آفتاب در آن تابد. || (اِ مرکب) سایبان. چتر. سپر با دسته که بر سر پادشاهان چون سایبان داشتندی : ز روی قدر جز آن آفتاب گیر که زد تپانچه بر رخ خورشید ساعتی صد بار؟ بدیعی سمرقندی.