اجعال

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) مزد دادن. جُعل دادن. (منتهی الارب). رشوه و پایمزد دادن. || فرودآوردن دیگ را از دیگپایه بدستمال. (منتهی الارب). دیگ به رگوی از دیگدان فروگرفتن. (تاج المصادر): اجعل القدر. || گشن خواه شدن ماده. (منتهی الارب). نَر جُستن. بگشن آمدن. (تاج المصادر): اجعلت الکلبه؛ گشن خواه شد سگ ماده. || گوگال ناک گردیدن آب. (منتهی الارب): اجعل الماء.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر