«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع اِ) جِ حِبر و حَبر. دانایان. (غیاث). دانشمندان: پدر او از اخیار عباد و احبار عُبّاد و اقطاب زهّاد بود. (ترجمهء تاریخ یمینی). || علمای یهود. || مدادها(1). || نشانها. || صورتها. - سورهء احبار؛ سورهء مائده. (غریبین ابوعبید هروی). - کعب الاحبار؛ و آن غلط است و صحیح آن کعب الحبر باشد و او یکی از علمای تابعین است که از یهود بود و مسلمانی گرفت. (منتهی الارب). (1) - حبر و مداد دو نوع مختلف از سیاهی دوات است لیکن فرق آن دو را نیافتیم.