«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) احتفان شجر؛ برکندن درخت از بیخ. (منتهی الارب). از بن برکندن. || احتفان چیزی؛ فراگرفتن آن را از خویش. (منتهی الارب). چیزی از بهر خویش فرا گرفتن. (تاج المصادر). || هر دو دست در زانو گذرانیده ببرداشتن کسی را. (منتهی الارب).