احراق

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) سوختن. (زوزنی). سوزانیدن. (تاج المصادر). بسوزانیدن. نیک سوزانیدن. (منتهی الارب) :
هست سرمایهء احراق جهانی شرری.
|| سوز آوردن. || حریقه ساختن. (و حریقه طعامی است) . (منتهی الارب). || اذیت رسانیدن. (منتهی الارب). || مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اِحراق، هو ان تمیز الحراره الجوهر الرطب عن الجوهر الیابس بتصعید الرطب و ترسیب الیابس. والمُحرِق بکسرالراء عند الاطبّاء دواء یحرق، ای یفنی بحرارته لطیف الاخلاط بتصعیدها و تبخیرها و یبقی رمادیتها، کالفرفیون. کذا فی بحرالجواهر و الموجز.
- احراق لاشه؛(1) سوختن جسد میّت.
|| احراق کواکب؛ احتراق (اصطلاح نجوم) .
(1) - Cremation.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر