احرامی

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ص نسبی، اِ) در تداول فارسی، قسمی سجّاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینهء سپید. گستردنی خرد و غالباً با زمینهء سپید و گلهای آبی که چون سجّاده بر آن نماز گزارند. جانماز. مُصَلّی. || چادر نادوخته که حاجیان پوشند :
محرم کوی تو تا هر روز گردد آفتاب
از دو صبحش آسمان سامان احرامی کند.
تأثیر.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر