احلاط

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) حَلط. || احلاط در یمین؛ سوگند یاد کردن. اجتهاد کردن در سوگند. || ستهیدن. || خشم گرفتن. || بخشم آوردن. || شتابی کردن در کار. || قضیب فحل در ناقه نهادن. (منتهی الارب) || فرود آمدن بخانهء هلاکت. || مقیم شدن بجای. (از اقرب الموارد).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر