احمدپاشا

«لغت نامه دهخدا»

[اَ مَ] (اِخ) (حافظ...) او در زمان سلطان مُراد خان رابع اِحراز مقام صدراعظمی کرد. وی پسر مؤذنی از مردم فلبه است و آوازی نیکو و قریحهء شعری داشت و داخل سرای همایون شد و ندیم خاص سلطان وقت گردید و بمرور زمان برتبهء طوغانچی باشی و سپس برتبهء وزارت و کاپیتانی دریا رسید و آنگاه والی شام گردید و پس از آنکه مأموریت های وان و ارزروم و بغداد و امثال آنرا انجام داد آنگاه که والی دیاربکر بود بمسند صدارت ارتقاء جست و چون بغداد را ایرانیان در آنوقت مسخر کرده بودند نُه ماه با دولت ایران برای استرداد آن جنگ پیوست لکن همه جا مخذول و منکوب و بالاخره مأیوس بازگشت و بعودت بحلب مجبور شد و در 1036 ه . ق. از منصب صدارت معزول شد و چون بدر سعادت بازگشت بشرف مصاهرت نائل آمد و وزیر ثانی گردید و در 1040 ه . ق. دوباره منصب صدارت عظمی یافت و پس از صد و ده روز که بدین مقام ببود بتحریک قائم مقام رجب پاشا عده ای از اشرار بر او طغیان کرده و او را بکشتند. او مردی ادیب و شاعر و کریم بود. رجوع بقاموس الاعلام شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر