«لغت نامه دهخدا»
[نِ] (ع ص) دم برآرنده از تاسه و جز آن. بسختی نفس کشنده. || آنکه تَنحنح کند. آنکه سینه روشن کند. || مجازاً، بخیل، یعنی آنکس که چون چیزی از او خواهند تنحنح آرد از بخل. ج، اُنَّح.