«لغت نامه دهخدا»
[اَ رِ / اَ سِ / اَ] (اِخ)(1)رجوع به ارسطو شود : داشت اسکندر ارسطاطالیس کز وی آموخت علمهای نفیس.نظامی. || نام شهری که ارسطاطالیس بنام خود آباد کرده بود. (مؤید الفضلاء) (برهان) (آنندراج). || نام یکی از خادمان نوح بن منصور که برسالت نزد ابوعلی سیمجور شد. (ترجمهء تاریخ یمینی ص 120). (1) - Aristoteles.