«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) گوش داشتن و قبول کردن سخن. (منتهی الارب). گوش بسخن کردن. || خورانیدن کسی را. (منتهی الارب). || در طمع انداختن. (کنزاللغات). || ارغان امر؛ آسان و سبک گردانیدن کار.