ارغنون زن

«لغت نامه دهخدا»

[اَ غَ زَ] (نف مرکب) نوازندهء ارغنون. آن که ارغنون نوازد. (آنندراج) :
همی راندم فرس را من بتقریب
چو انگشتان مرد ارغنون زن.منوچهری.
در کین سیاوش ارغنون زن
آن زخمهء درفشان فروریخت.خاقانی.
ز یونانیان ارغنون زن بسی
که بردند هوش از دلِ هر کسی.نظامی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر