«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع ص، اِ) جِ رفغ، به معنی زمین بسیارخاک. جای خشک بی نبات. ریم ناخن. ریم بنهای ران. فراهم آمدنگاه ریم از بدن. بن ران. فراخی عیش. مشک رقیق تنک پوست متوسط بین جید و ردی. مرد ناکس و فرومایه. مرد سفله. آدمیان زبون. - ارفاغ ناس؛ سفله. ارذال ناس.