ارقان

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع اِ) درختی است سرخ. || حنا. رقون. رقان. ایرقان. فعیولیون. برنا. یرنا. یران. (اختیارات بدیعی). رجوع به حنا شود. || زعفران. || دم الاخوین. خون سیاوشان. || زنگ (در غلّه). آفتی که بکشت رسد و آن را یرقان نیز گویند. (مؤید الفضلاء). یَرّقان. (محمودبن عمر ربنجنی). (در آدمی) زردی. صفار، بیماری در انسان. بیماری روده. (مؤید الفضلاء). زریر. (مهذب الاسماء). رجوع به یرقان شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر