«لغت نامه دهخدا»
[اِ نیَ / نی یَ] (اِخ) ارمنیه. ارمنستان. اَرْمَن. شهری است بروم یا چهار اقلیم است یا چهار شهر است متصل با هم و هر شهر را از آنها ارمینیه گویند. (منتهی الارب). ناحیت وسیعی است در شمال و حد آن از برذعه تا باب الابواب و از سوی دیگر تا بلاد روم و کوه قبق (قفقاز) کشیده میشود و آن دو قسمت است: صغری و کبری. ارمینیهء صغری شامل تفلیس و نواحی آن است و ارمینیهء کبری شامل خلاط و نواحی وی و گویند ارمینیه چهار بخش است: اول بیلقان و قبله و شروان و ضمایم آن، دوم جردان و صغدبیل و باب فیروزقباد و لکز، سوم بُسفُرجان و دبیل و سراج طیر و بغروند و نشوی، چهارم شمساط و قالیقلا و ارجیش و باجُنیس و قبر صفوان المعطل السلمی صاحب رسول (ص) بدانجاست. (مراصدالاطلاع). ارمینیه ناحیتی است که قصبهء آن دون است و شهر خرتاب و ارمنه و ارجیج و اخلاط و بدلیس و قالیقلا و میافارقین از آن است. (حدود العالم) : از ارمینیه تا درِ اردبیل پراکنده شد لشکرش خیل خیل.فردوسی. وز ارمینیه تا درِ اردبیل بپیمود بینادل و بوم گیل.فردوسی. برخیز هان ای جاریه می درفکن در باطیه وآراسته کن مجلسی از بلخ تا ارمینیه. (منسوب به منوچهری). و رجوع به ارمن و ارمنستان و ارمنیه و معجم البلدان و ضمیمهء آن و فهرست نخبه الدهر دمشقی و عیون الانباء ج 1 ص 78 و فهرست المعرب جوالیقی و تاریخ الحکمای قفطی و کتاب التاج جاحظ و عقد الفرید و حلل السندسیه و ضحی الاسلام شود.