«لغت نامه دهخدا»
[ ] (ع اِ) آریّ. اخیه که چهارپایان بدان بندند. معلف. آخر. آخور(1). میخ آخور. (دستور الاخوان). ج، اَواری، اواریّ. (1) - رجوع به آریّ و آرواره و Alveolus شود.