«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) ازغاب کَرْم؛ برگ برآوردن گرفتن رز بعد سیرابی و بعد جاری شدن آب در آن. (منتهی الارب). غبارگونه چیزی برآوردن بلگ رز. به تندیدن زر. (تاج المصادر بیهقی). || کندامویه برآوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). موی ریزهء زرد برآوردن چوزه. (منتهی الارب). موی اول برآوردن جوزه.