«لغت نامه دهخدا»
[اَ نَ] (ع ص) بعیرٌ ازنم؛ شتر زنمه دار، یعنی آنکه پاره ای از گوش او بریده معلق گذارند و این کار با شتران نجیب کنند. مؤنث: زَنْماء. (منتهی الارب).