«لغت نامه دهخدا»
[اِ یَب ب] (ع ص) شدید. سخت: ازیب البأس. انّه لازیب البطش؛ او سخت گیر است. (منتهی الارب). || رکب ازیب؛ برمکان فربی. زهار کلان. (منتهی الارب).