اسباغ

«لغت نامه دهخدا»

[اِ] (ع مص) تمام گردانیدن نعمت را بر کسی. (منتهی الارب). توسعه: یقابل مولم الرزیه بما اسبغ الله تعالی علیه من الصبر(1). || تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث). کامل کردن. (کنزاللغات) (غیاث). || رسانیدن آب وضو را به مواضع آن. تمام آوردن وضو را: اسبغ الوضوء؛ اذا بلغه مواضعه و فی کل عضو حقه. (منتهی الارب). || زره فراخ پوشیدن. (آنندراج).
(1) - ابوالفضل بیهقی (چ ادیب ص 308) چنین ترجمه کرده است: برابری می کند با بلیهء الم رسان با صبر بسیاری که خدا به او داده است.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر