«لغت نامه دهخدا»
[اَ] (ع اِ) جِ سِتر، بمعنی پرده. (غیاث اللغات) (دهار) : چو کار کعبهء ملک جهان بدان آمد که باد غفلت بربود ازو همی استار. بوحنیفهء اسکافی (تاریخ بیهقی چ ادیب ص280). اسرار ضمایر و استار مصایر پیش نظر بصیرت او چون شمع روشن و پیدا بودی. (ترجمهء تاریخ یمینی چ1272 ص 279). - استارِ کعبه؛ پرده های آن.