استخوان بند

«لغت نامه دهخدا»

[اُ تُ خوا / خا بَ] (نف مرکب) مُجبّر. آروبند. شکسته بند. || (اِ مرکب) چوبهائی که بدان استخوان شکسته را بندند. صقیفه. (منتهی الارب). || عصابه که بر استخوان شکسته بندند.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر