استدبار

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ] (ع مص) استدبار امر؛ در آخر کار نگریستن چیزی را که در اوّل آن ندیده بود. (منتهی الارب). آخر کار را ملاحظه و اندیشه کردن، از پس دیدن امری که از پیش ندیده بود. || اختیار کردن چیزی را. (از منتهی الارب). || ضد استقبال. (منتهی الارب). از پی فراشدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || از پی کسی بر ستور نشستن. (تاج المصادر بیهقی). || پشت کردن. || (اصطلاح فقه) پشت بقبله بودن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر