استراضه

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ ضَ] (ع مص) سیراب شدن، چنانکه وادی و گرد آمدن آب در آن. آب گرد آمدن در وادی. (تاج المصادر بیهقی). جمع شدن آب در بیابان: استراض الوادی. (منتهی الارب). || آنقدر آب در حوض ریختن که بپوشد زمین را. (منتهی الارب). || فراخ شدن، چنانکه مکان. فراخ شدن جایگاه. (تاج المصادر بیهقی): استراض المکان. || خوش آمدن جای. || خوش شدن نفس. (منتهی الارب). || بامرغزار شدن زمین. (زوزنی).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر