استرخاء

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ] (ع مص)(1) سست شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). ثَملطَه. ثَلْمطَه. رهل. (بحر الجواهر). || نرم گشتن. || سستی. نرمی. (منتهی الارب). سست شدن. (بحرالجواهر). لسی. رخوت. لمسی. || فروهشتگی. (منتهی الارب). فروگذاشته شدن. (تاج المصادر بیهقی). فروهشته شدن. (غیاث). || فروگذاشتن. (زوزنی). فروهشتن هر چیز: استرخی اللحم. (منتهی الارب). و استرخاء عندالاطبّاء، ترهّل و ضعف یظهر فی العضو عن عجز القوّه المحرّکه. و هو مرادف للفالج عندالقدماء و اما المتأخرون فیطلقون الفالج علی استرخاء یحدث فی احد شقّی البدن طو. و یضاف الاسترخاء بکلّ عضو حدث فیه کاللثه و اللّهاه و اللسان و غیرها. کذا فی حدودالامراض. (کشاف اصطلاحات الفنون). استرخاء فالج که نه در شقّ تن و نه در تمام تن باشد بلکه در اندامی از تن: اندر باب استرخاء زفان یاد کرده آید. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
-استرخاء اعصاب؛ سستی رگها و پی ها.
-استرخاء اعضاء(2)؛ سستی اندامها.
-استرخاء جفن(3)؛ سقوط جفن.
-استرخاء جفن اعلی(4).؛
-استرخاء مثانه(5)؛ سیلان بی ارادهء بول. خروج بلاارادهء پیشاب: پسر چهارم هولاگوخان بیکین از قوتوی خاتون در وجود آمد و او را علت استرخای مثانه بود. (جامع التواریخ رشیدی).
- استرخاء ناقه؛ فروهشته گشتن یارک آن. (منتهی الارب).
(1) - Ramollissement. Relachement. Resolution des forces.
.(لکلرک، در ترجمهء استرخاء)
(2) - La resolution des membres.
(3) - Blepharoptose.
(4) - Paralysie de la paupiere superieure.
(5) - Relachement des testicules.
Paralysie de la vessie. ecoulement involontaire d urine.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر