استرعاء

«لغت نامه دهخدا»

[اِ تِ] (ع مص) نگاهبانی فرمودن کردن. (تاج المصادر بیهقی). نگهبانی کردن خواستن. (زوزنی). نگاه داشتن خواستن. (منتهی الارب). استحفاظ. نگاه داشتن و حفظ از کسی خواستن. نگاهبانی از کسی طلبیدن. || نگاهبانی کردن. (منتهی الارب). || استماع و گوش دادن طلبیدن. || بشبانی گرفتن.
-امثال: من استرعی الذئب فقد ظلم.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر