«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) خواندن تا بهم شوند. (منتهی الارب). || دعوی کردن که فرزند آن من است. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). به خود نسبت دادن و خواندن چیزی را. به خود بازبستن: استلحاق معاویه زیادبن ابیه را.