جدول آنلاین
جدول کلمات
سودوکو
هوش و سرگرمی
اپ
کاربران برتر
تماس با ما
ورود
خانه
لغت نامه ها
لغت نامه دهخدا
استوارکاری
استوارکاری
«لغت نامه دهخدا»
[اُ تُ] (حامص مرکب)حزم. (زمخشری). - استوارکاری کردن؛ احتیاط.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین
موارد بیشتر
استوارگیر
استوارنامه
استوارهیکل
استواری
استواط
استواک
استوان
استوانه
استوای فلکی
است و بست