«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (ع مص) جنبانیدن. (منتهی الارب): استوحاه؛ حرکه. (قطر المحیط). || بفرستادن خواستن کسی را. || دریافتن خواستن. || فریاد خواستن. یقال: استوحیناهم. (منتهی الارب).