«لغت نامه دهخدا»
[اِ] (اِخ) یکی از وزرای دولت عثمانی. او در عهد ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی و سلطان بایزید دوبار بمقام صدراعظمی نایل شد. او از نژاد رومی و اصلاً بردهء پاشایکیت بود و در سایهء استعداد و قابلیت طبیعی و مساعدت طالع بمدارج عالیه ارتقا یافت و به سمت بگلربکی بسنه منصوب شد و سپس برتبهء وزارت نایل گشت. بعدها چند بار والی بود و در 872 ه .ق . بجای محمودپاشا مسند صدراعظمی را اشغال کرد و در طی این حال فرمان اوغلی و کرمیان اوغلی در آناطولی بنای عصیان و طغیان گذاردند و اسحاق پاشا آنان را سرکوبی کرد و برخی از ارباب حِرَف و صنایع را از شهر آقسرای واقع در آناطولی کوچانیده در استانبول مقیم ساخت. اینان محلهء مسکونی خود را بنام وطن اصلی محلهء آقسرای نامیدند. در سنهء 877 ه .ق . بمناسبت مسافرت اوزون حسن معزول گشت، و باز سلف او محمودپاشا روی کار آمد، در موقع جلوس سلطان بایزید (886 ه . ق.) بار دیگر اسحاق پاشا صدرنشین مسند وزارت عظمی گردید و بعد از دو سال بجهت سالخوردگی از آن شغل کناره گیری کرده و بمیل و رغبت خود و زوجه اش متقاعداً والی سلانیک شد و بعد از مدتی بدانجا درگذشت. از اینقرار در دفعهء اول 5 و در کرت ثانی 2 و مجموعاً 7 سال مقام صدارت عظمی داشت. صاحب کشف الظنون گوید: بعد از صدارت عظمای محمودپاشا در دفعهء اول جای وی را محمدپاشای روم اشغال کرد یعنی در سنهء 872 و در سال 875 پاشای مذکور معزول گشت و مهر همایون را به اسحاق پاشا دادند لیکن اکثر مورخان صاحب نفوذ و اقتدار بودن محمدپاشای روم را در آن دورها منکر نیستند ولی صدارت او را تصدیق نکرده اند. اسحاق مسجد جامعی در استانبول در جوار آخور قپو بنا کرده است و محلهء واقع در اطراف مسجد را محلهء اسحاق پاشا نامند. (قاموس الاعلام ترکی).