«لغت نامه دهخدا»
[اَ سَ دُدْ دی] (اِخ) سلیمان بن داودبن موسک بن عمادالدین بن امیرالکبیر عزالدین الهذیابی [ کذا ] (امیر). مولد وی در حدود سال 600 ه . ق. در قدس و وفات در سنهء 667 ه . ق. او در نظم دستی داشت و صاحب فضیلت بود. سپس خدمتکاران خود را ترک گفت و زهد پیشه کرد و جامهء خشن پوشید و با علماء مجالست کرد و بیشتر خواستهء خویش از دست بداد و قناعت پیش گرفت و پدر وی اخص امراء اشرف بن عادل و جد او امیر عزالدین موسک پسر خال سلطان صلاح الدین بود و از اشعار اسدالدین سلیمان است: ما الحب الا لوعه و غرام فحذار ان یثنیک عنه ملام العشق للعشاق نار حرها برد علی أکبادهم و سلام تلتذ فیه جفونهم بسهادها و جسومهم اذ شفها الاسقام و لهم مذاهب فی الغرام و مله انا فی شریعتها الغداه (؟) امام و لهم و للاحباب فی لحظاتهم خوف الوشاه رسائل و کلام لطفت اشارتهم و رقت فی الهوی معنی فحارت دونها الافهام و تحجبت انوارها عن غیرهم و جلت لهم اسرارها الاوهام فالیک عن عذلی فان مسامعی ما للملام بطرقها المام انا من یری حب الحسان حیاته فالام [ یعنی الی مَ ] فی حب الحیاه الام. (فوات الوفیات ج 1 ص 175، 176).